ازبه...



تنهای تنهای تنها گم شدم در میانه ي جنگلی که اسمشو دنیا گذاشتن. بی چشمی که اسمش باور باشه و بدبین به تمام آنچه نامش فرداست. از خودم بدم میاد همچنین تمام کسانی که دوستم دارن و دوستشون دارم.مگه من چی میخواستم از دنیا که اینطوری داره زیر چرخ دنده هاش لهم میکنه؟ گاهی گوشتای تنمو رو در و دیوار میبینم. وحشتناکه اما از اون وحشتناکتر اضطراب ناشی از نا امیدیه که داره پنجه هاشو رو صورتم میکشه. من کجام؟ چرا هر روز دارم بیشتر عاشقت میشم اما تو هر روز دور و دورتر میشی؟ جهان پر از بهانه س و تو بهانه ای برای با من بودن نداری و اینگونه است که من زیر آوار درد مکرر صدای خورد شدن استخونامو میشنوم.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

601509 شاید اینجا دارم بلند بلند فکر می کنم برنامه سالانه 98-99 روانشناسی، موفقیت ‌مدرسه دکتر مفتح وردنجان سوخت جت وب سایتی برای موفقیت و ایجاد انگیزه در زندگی و کسب و کار وبلاگ مد آنلاين معاونت آموزشی هنرستان دارالفنون amirrzv لباس شخصي